تجربه‌های گروهی

در ماه جولای سال 1976 در ساعت 4 صبح در نزدیک دهکده‌ای به نام «تنگشان» در شمال چین زلزله ویرانگری...

سال 1997 بود و من به همراه خانواده با اتومبیل در حال بازگشت از یک مسافرت به ایالت یوتا بودیم....

این اتفاق در سال 1989 رخ داد. من مسئول یک گروه ویژه آتش نشانی بودم. ما معمولا برای آتش سوزی‌های...

در پائیز سال 1971 وقتی 22 ساله بودم یک تجربه نزدیک به مرگ مشترک برای من و پسر عمویم «جیمز»...

می‌توانستم صداهای ضجه مانندی مانند صدای غرغر خوکها را بشنوم. سپس صدای گریه و جیغ‌هائی را شنیدم که بیشتر احساس...

…احساس می‌کردم او درون من است و من با او هستم. تا از او کمک خواستم حس کردم که فرشته‌ای...