شر وجود ندارد – تنها جهل است| برخی باورها بر پایه سیستم دوگانه نیکی در برابر شر هستند. در این باور تنها یک نیروی خوب (خدا) و یک نیروی شر (شیطان) وجود دارد، و انسانها در میان این دو نیروی مطلق قرار دارند. در طول تاریخ این سیستم اعتقادی از سوی میلیونها میلیون انسان پذیرفته شده است. اما شهادتهای NDE به ما ذهنیت بهتری در خصوص معتبر بودن این مفاهیم الهی و فلسفی میدهد. تجارب نزدیک به مرگ به ما راهکاری واقعی و منطقیتر در قبال پارادوکس کلاسیک «مساله شر» میدهد. آن چه که در مذاهب بشری به آن «گناهان» اطلاق میشود، در تجارب NDE «اشتباهات» نامیده میشود که خداوند با آن اشتباهات به انسان امکان کسب آموزش بیشتر و تکامل روحانی را میدهد. آن چه که در این مذاهب به عنوان «شر» شناخته شده است، در تجارب NDE «جهل» نامیده شده اند. این باور افراد «که شیطان مرا فریب داد» در تجارب NDE ناشی از «خود ما و افکار منفی ما» است. نمونه هایی از این تجارب در ادامه آمده است:
اشتباهات بخش پذیرفته شدهای از تجربه انسانی هستند. ما اینجا هستیم تا تمام اشتباهاتی که میتوانیم را بکنیم چرا که از طریق این اشتباهات یاد میگیریم. تا زمانی که آنچه میکنیم در مسیری است که آن را در قلب و فکر خود درست میدانیم، در مسیر درست هستیم. اگر اشتباهی کردیم باید اشتباه بودن آن را بپذیریم و باید آن را کنار گذاشته و تلاش کنیم تا دوباره مرتکب همان اشتباه نشویم. نکته مهم این است که بیشترین تلاشمان را بکنیم و استانداردهای خود در خصوص خوبی و حقیقت را حفظ کنیم و ملاک ما از درست و نادرست تأیید و نظر دیگران نباشد.
- خدا ما را همانگونه که هستیم دوست دارد. هنگامی که اشتباهی میکنیم باید طلب بخشش نماییم و بپذیریم که بخشیده میشویم. نباید با احساس گناه به زندگیمان ادامه دهیم و در کنار آن نباید اشتباهاتمان را تکرار کنیم. باید از اشتباهاتمان بیاموزیم. خدا از ما میخواهد کاری که دوست داریم و قلبمان ما را به سوی آن می خواند را انجام دهیم. این به معنی انتخاب است و لزوماً همه انتخابها انتخاب درست نیستند. گسترهای از احتمالات وجود دارد و ما باید بهترین آن را انتخاب کنیم. (هوارد استرم)
- در اینجا هیچ گناهی مانند آنچه در دنیا میدانیم وجود ندارد. تنها مساله معنی دار در دنیای روحانی اندیشه ماست. هسته اصلی موجودیت ما عشق و نور است. (جین اسمیت)
- در روح انسان هیچ شری وجود ندارد. کمبود عشق انسانها را تغییر میدهد. ما طراحی خداوند هستیم مانند بقیه جهان. هیچکسی گم نمیشود چرا که همگی نجات یافتهایم. (ملن-توماس- بندیکت)
- هرچه بیشتر روی خرد فردی خود کار کنیم و خود را مجزا ببینیم، این احساس که از کل جدا هستیم را بیشتر میکنیم. جدایی خود از کل چیزی است که مردم به آن گناه میگویند. (ادگار کیسی)
- بزرگترین دشمن ما خودمان هستیم. (جورج اندرسون)
- جهنم سطوحی از قالبهای فکری منفی است که در نزدیکی قلمرو زمینی هستند. مانند اعتیاد، ترس، جرم، خشم، عصبانیت، ندامت، ترحم به خود (خود را قربانی دیدن)، خودبینی یا هر چیزی که مانع میان ما و نیروی نورانیمان است. ما در جهنم میمانیم تا زمانی که به بهترین نحوی تکامل پیدا کنیم. هیچ محکومیتی وجود ندارد و تنها روی قضاوتها، اشتباهات، ناهمسوییها و اتلافها کار میشود، چیزی که برخی افراد به آن گناه میگویند. (پی. ام. اچ. آتواتر)
- افکار منفی به دلیل جهل است. ارتعاشات بالاتر نشان دهنده عشق و توسعه روحانی است و ارتعاشات کم نشانه پستی و شر است. (آرتور ینسن)
- من میدانم که خداوند به عنوان بخشی از طرح خود، در جهت رشدمان، در دورههای خاصی ما را درگیر آزمایش میکند، زمانی برای پاک و خالص شدن، زمانی که ما اغلب مجبور به اخذ تصمیمات جدید بر اساس باور خود و با ایمان به او میشویم. (بتی ایدای)
- اگر هر یک از ما نور خود را به اشتراک بگذاریم بزودی تمام نقاط تاریک از بین میروند و با از بین رفتن تاریکی دنیا التیام مییابد. همچنین شروع به درمان روح خود خواهیم کرد. (بتی ایدی)
- شر و پلیدی وجود ندارد. آنچه انسانها به آن شر میگویند در واقع جهل و حماقت است. بنابراین هیتلر مرد شروری نبود. او تنها به طور باور نکردنی از این حقیقت غافل بود که از سطح روحانی خود عقب مانده است. این افراد شایسته ترحمند. درسهای بزرگی میتوان از جنگ جهانی دوم گرفت. عشق بدون قید و شرط باید حتی انسانهایی مانند هیتلر را در بر گیرد. تنفر از فردی که از قافله جا مانده ، دشوار است. (کوین ویلیامز)
(ترجمه توسط خانم سمیرا)
منبع:
http://www.near-death.com/science/research/satan.html