چهارشنبه - 14 آبان - 1404
ارسال تجربه‌های شخصی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
در آغوش نور
  • تجربه‌های نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های ایرانی
    • تجربه‌های غیر ایرانی
    • تجربه افراد مشهور
    • تجربه‌های کوتاه
    • تجربه‌های صوتی
    • تجربه‌های کودکان
    • تجربه‌های گروهی
    • ‌تجربه‌های منفی یا ترسناک
    • اتفاق‌های آینده
  • تجربه‌های شبه نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های شبه NDE ایرانی
    • تجربه‌های شبه NDE غیرایرانی
  • مقاله‌ها و نقطه نظرها
  • گفت‌وگوها
  • کتاب
  • تجربه‌های نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های ایرانی
    • تجربه‌های غیر ایرانی
    • تجربه افراد مشهور
    • تجربه‌های کوتاه
    • تجربه‌های صوتی
    • تجربه‌های کودکان
    • تجربه‌های گروهی
    • ‌تجربه‌های منفی یا ترسناک
    • اتفاق‌های آینده
  • تجربه‌های شبه نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های شبه NDE ایرانی
    • تجربه‌های شبه NDE غیرایرانی
  • مقاله‌ها و نقطه نظرها
  • گفت‌وگوها
  • کتاب
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
در آغوش نور
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تجربه نزدیک به مرگ پیتر سلرز

1399/10/30
A A

پیتر سلرز (Peter Sellers) بازیگر نابغۀ فیلم‌های کمدی بود که مشهورترین فیلم‌های او شامل «پلنگ صورتی» (The Pink Panther) در سال 1964، «ماشین بمب اتم» (Dr. Strangelove) در سال 1964، «موشی که می‌غرید» (The Mouse That Roared) در سال 1959، و «آنجا بودن» (Being There) در سال 1979 است. سلرز به این مشهور بود که با انرژی و علاقۀ زیاد و بطور کامل در نقش خود حل می‌شود و حتی کاراکتر نقش خود را خارج از صحنه با خود به همراه می‌آورد. او گاهی در فاصلۀ بین فیلم‌هایش دچار حالت های حزن و افسردگی می‌شد و گاهی از مواد مخدر نیز استفاده میکرد. با اینکه او کاراکتر نقش خود را به خوبی می‌شناخت، همیشه می‌گفت نمی‌دانم خودم که هستم.

یک بار هنگامی که سلرز روی صحنه بود و روی یکی از آخرین فیلم‌های مهم خود، «آنجا بودن» کار می‌کرد در مورد تجربه خود به شرلی مکلین (Shirley MacLaine) گفت. پیتر سلرز که ناراحتی قلبی داشت، در سال 1964 برای اولین بار در سن 39 سالگی دچار حملۀ قلبی شد. در حالی که قلب او متوقف بود او بدن خود را از خارج دید و نوری بسیار درخشان و پر از عشق و محبت را مشاهده کرد:

«احساس کردم بدنم را ترک می‌کنم. من در هوا شناور بودم و بدن فیزیکی خود را که روی برانکارد به بیمارستان منتقل می‌شد دیدم و من نیز آن را دنبال کردم….ترس و واهمه‌ای نداشتم زیرا احساس می‌کردم حال خودم کاملاً خوب است، گرچه بدنم دچار مشکل بود. من به اطرافم نگاه کردم و بالای سرم نور سفید بسیار درخشنده و زیبائی را دیدم که پر از مهر و عشق بود. من با تمام وجود می‌خواستم به سمت آن نور سفید بروم، بیش از هر خواستۀ دیگر که هرگز در عمرم آرزو کرده بودم. می‌دانستم که در سوی دیگر نور عشق واقعی وجود دارد که چنین من را به سوی خود جذب می‌کند. این نور پر از مهر و محبت بود و من پیش خود فکر کردم که این نور خداست.»

همچنین بخوانید  تجربه نزدیک به مرگ الیزابت تیلور

در این حال پزشکان مشغول دادن ماساژ و شک الکتریکی به قلب پیتر سلرز بودند. پیتر می‌گوید که روح او می‌خواست به سمت نور صعود کند ولی به آن نرسید:

«در آن موقع دستی از درون نور به سمت من آمد. من سعی کردم که به آن برسم و آن را بگیرم یا لااقل لمس کنم، تا من را با خود به درون نور ببرد. ولی صدائی از سوی نور به من گفت هنوز زمان آن نرسیده است. برگرد، و کارت را تمام کن. هنوز وقت آن نشده است.»

در همین موقع قلب پیتر سلرز دوباره شروع به طپیدن می‌کند و احساس می‌کند که به سمت بدن خود نزول می‌کند و بالاخره با احساس سرخورد‌گی و ناراحتی چشمان خود را باز می‌کند.

پیتر سلرز چندین سکته و تجربه نزدیک به مرگ دیگر را نیز تجربه کرد. این تجربه‌ها اثر ملموسی در زندگی پیترسلرز گذاشتند. واکر (Walker) در کتاب بیوگرافی زندگی سلرز می‌گوید:

«برای پیتر، این مردن‌های مکرر مهمترین تجربۀ زندگی او شده بود. او می‌گفت دیگر از مردن هیچ ترسی ندارم. دوستان و خویشاوندانش می‌گفتند که او بیش از پیش به فکر فرو می‌رود و روحانی‌تر شده است. بعضی وقتها مانند این بود که جسم پیتر اینجاست ولی روح و فکرش جای دیگری است.

برای همسر پیتر سلرز، بریت اکلاند (Britt Ekland)، کمی نگران کننده و عجیب بود که همسر پر تحرک و پر کارش اکنون این قدر ساکت شده است. گاهی پیتر بدون حرکت برای مدت طولانی به همسرش نگاه می‌کرد بدون اینکه چیزی بگوید، در حالی که در افکار خود غرق بود. پیتر بعد از سکتۀ خود برای بازپروری به انگلستان بازگشت، ولی دوباره به عادتهای قدیمی خود بازگشت و 84 امین ماشین خود را که یک فراری گران قیمت بود خریداری کرد. چند سال قبل از این تجربه، پیتردر فیلم «آسمان بالا» نقش یک کشیش با ایمان را بازی کرده بود و در اثر آن خود به مسیحیت علاقه‌مند شده بود، با اینکه اصلیت او یهودی بود. در همان ایام در سال 1962 پدر او فوت کرد و او معمولاً با یکی از همسایه‌هایش که کشیش بود وارد بحثهای طولانی می‌شد و سعی می‌کرد تا بین وفور زندگی مادی و خلأ روحیش سازش ایجاد کند. ولی بعد از تجربه نزدیک به مرگش، پیتر جستجوی خود را برای معنی در زندگی بیشتر کرد و به گفتگوهایش با کشیش هستر (Hester) ادامه داد تا جائی که نزدیک بود به مسیحیت بگراید. بعدها او شروع به تمرین مرتب یوگا کرد و می‌گفت که یوگا به او آرامشی بخشیده که فکر نمی‌کرد امکان آن باشد. او اعتقاد داشت که استعداد فوق‌العاده او برای تقلید و بازی‌گری بخاطر خاطراتی است که روح او از زندگی‌های قبلی  (تناسخ) به همراه آورده است. ولی در این آخرین زندگیش او خود را گم شده حس می‌کرد و همیشه می‌گفت نمی‌داند چه کسی است و چرا روی زمین آمده. او به شرلی مکلین می‌گفت:

همچنین بخوانید  تجربه نزدیک به مرگ ارنست همینگوی

«می‌دانم که زندگی‌های زیادی در قبل داشته‌ام… تجربه‌ای که داشتم آن را برایم محرز کرد. در این زندگی دیدم که احساس جدا و خارج بودن از بدنم چگونه است ولی از وقتی که (به بدنم) بازگشته‌ام نمی‌دانم چرا نمی‌توانم به یاد بیاورم که چه کاری قرار است انجام دهم و چرا برگشته‌ام.»

تجربۀ نزدیک به مرگ پیتر سلرز او را به درجۀ عمیق‌تری از جستجوی معنوی برد، ولی باعث تغییر عظیم و عمده‌ای در نحوۀ زندگی او نشد. ولی وقتی در سال 1980 در انگلستان آخرین حملۀ قلبی پیتر اتفاق افتاد، دیگر موعد او بود که برود.


منبع:

https://www.near-death.com/religion/judaism/peter-sellers.html


آدرس کوتاه: https://neardeath.org/05i5R

مرتبط پست ها

تجربه نزدیک به مرگ جرج لوکاس
تجربه افراد مشهور

تجربه نزدیک به مرگ جرج لوکاس

1399/10/17
تجربه نزدیک به مرگ ارنست همینگوی
تجربه افراد مشهور

تجربه نزدیک به مرگ ارنست همینگوی

1399/10/17
تجربه نزدیک به مرگ تونی بنت
تجربه افراد مشهور

تجربه نزدیک به مرگ تونی بنت

1399/10/17
پست‌ بعدی
تجربه منفی فرانساین

تجربه های خروج از بدن یا شبه NDE از ایران (قسمت اول)

همچنین بخوانید

تجربۀ نرما ادواردز
تجربه‌های غیر ایرانی

تجربۀ نرما ادواردز

1403/06/01

تجربۀ نرما ادواردز (Norma Edwards) در سال 1969، در سن 26 سالگی، یک اتفاق مهم برای من رخ داد. آن روز یک دوشنبه صبح معمولی بود و من تازه بعد از یک دوره مرخصی استعلاجی به سر کار برگشته بودم. پزشکان نتوانسته بودند...

ادامه مطلب

تجربۀ دواین

1399/10/20
تجربه نزدیک به مرگ رضا

تجربۀ آنی

1399/11/04
تجربۀ مالا

تجربۀ مالا

1399/10/20
تجربه دیوید گوینز

تجربه دیوید گوینز

1399/10/15
بارگذاری بیشتر
در آغوش نور

کپی مطالب با ذکر منبع جایز است

بررسی مفاهیم تجربه‌ نزدیک به مرگ، تجربه‌های معنوی، متافیزیک، مرور زندگی و مرگ موقت

  • جمله‌های برگزیده
  • پرسش‌ها و پاسخ‌ها
  • ارسال تجربه‌های شخصی
  • پیوندها

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • تجربه‌های نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های ایرانی
    • تجربه‌های غیر ایرانی
    • تجربه افراد مشهور
    • تجربه‌های کوتاه
    • تجربه‌های صوتی
    • تجربه‌های کودکان
    • تجربه‌های گروهی
    • ‌تجربه‌های منفی یا ترسناک
    • اتفاق‌های آینده
  • تجربه‌های شبه نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های شبه NDE ایرانی
    • تجربه‌های شبه NDE غیرایرانی
  • مقاله‌ها و نقطه نظرها
  • گفت‌وگوها
  • کتاب