سه‌شنبه - 20 آبان - 1404
ارسال تجربه‌های شخصی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
در آغوش نور
  • تجربه‌های نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های ایرانی
    • تجربه‌های غیر ایرانی
    • تجربه افراد مشهور
    • تجربه‌های کوتاه
    • تجربه‌های صوتی
    • تجربه‌های کودکان
    • تجربه‌های گروهی
    • ‌تجربه‌های منفی یا ترسناک
    • اتفاق‌های آینده
  • تجربه‌های شبه نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های شبه NDE ایرانی
    • تجربه‌های شبه NDE غیرایرانی
  • مقاله‌ها و نقطه نظرها
  • گفت‌وگوها
  • کتاب
  • تجربه‌های نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های ایرانی
    • تجربه‌های غیر ایرانی
    • تجربه افراد مشهور
    • تجربه‌های کوتاه
    • تجربه‌های صوتی
    • تجربه‌های کودکان
    • تجربه‌های گروهی
    • ‌تجربه‌های منفی یا ترسناک
    • اتفاق‌های آینده
  • تجربه‌های شبه نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های شبه NDE ایرانی
    • تجربه‌های شبه NDE غیرایرانی
  • مقاله‌ها و نقطه نظرها
  • گفت‌وگوها
  • کتاب
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
در آغوش نور
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

گفت‌وگو با دکتر کنت رینگ؛ «هرگز آن آدم سابق نمی‌شوید»

1401/05/24
A A

احتمالاً قدیمی‌ترین رمز و راز آزاردهنده بشر این است که چه چیزی پس از مرگ اتفاق می‌افتد. برای یک دهه، کنت رینگ (Kenneth Ring)، استاد روانشناسی و محقق در دانشگاه کنتیکت، این سوال را از طریق تجربیات نزدیک به مرگ دیگران، بررسی کرده است.

آقای رینگ، که 52 سال سن دارد و ساکن استورز است، با صدها نفر بین سنین 18 تا 84 سال که به مرگ جسمی نزدیک شده اند، صحبت کرد. مانند سایر محققان در این زمینه، او شباهت‌های قابل توجهی را در تجربیات «خارج از بدن» افرادی که می ‌گویند تا نزدیک مرگ رفته  اند، یافته است.

[کتاب] «زندگی در مرگ» آقای رینگ توسط ویلیام مورو و شرکا در سال 1980 منتشر شد. در سال 1984، این شرکت دومین کتاب آقای رینگ را به نام «به سوی امگا» منتشر کرد. هر دو [کتاب] با تجربیات نزدیک به مرگ و نحوه تغییر زندگی مردم سروکار دارند.

او اکنون در حال انجام یک مطالعه جدید است: تغییرات روانی-بیولوژیکی که در نتیجه تجربیات نزدیک به مرگ رخ می  دهد و روش  هایی برای اندازه  گیری عینی آن‌ها.

در مصاحبه  ای در دفترش در دانشگاه کنتیکت، آقای رینگ در مورد کار خود و تأثیرات قدرتمند تجربیات نزدیک به مرگ بر تجربه کنندگان صحبت کرد. گزیده‌ای از این گفت‌وگو:

(زمان این مصاحبه مربوط به سال 1988 میلادی است.)

  • تجربۀ نزدیک به مرگ چیست؟

اغلب برای افرادی که خود را در آستانۀ مرگ بیولوژیکی قریب  الوقوع می  بینند، اتفاق می  افتد. این شامل الگویی از احساسات فیزیکی، عاطفی و تصاویر است که شامل عمیق  ترین حس آرامش و آسایشی است که می  توان تصور کرد. این حس جدا بودن از بدن فیزیکی است و گاهی اوقات توانایی دیدن آن [بدن] به عنوان یک ناظر از یک طرف یا از بالا است.

این افراد حس حرکت در یک فضای تاریک یا تونل به سمت یک نور درخشان سفید یا طلایی را دارند. آن‌ها در این نور جذب می‌شوند و در برخی موارد مروری گسترده بر زندگی دارند که در آن تقریباً هر کاری که تا به حال در زندگی خود انجام داده  اند را می‌توانند ببینند. شاید شامل ملاقات با ارواح عزیزان یا دوستان درگذشته نیز باشد. و در برخی موارد، از آنها خواسته می‌شود که تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند ادامه دهند یا به بدن خود برگردند.

  • آیا همه افرادی که تجربۀ نزدیک به مرگ را گزارش داده اند از یک الگوی مشابه پیروی می‌کنند؟

خیر. اگرچه اکثر افرادی که آگاهانه از چگونگی مرگ یاد می‌کنند چیزی را نقل خواهند کرد که حداقل تا حدی با این مدل همخوانی داشته باشد. اما اکثریت افرادی که به مرگ نزدیک می  شوند اصلاً چیزی را به خاطر نمی‌آورند. هیچ کس نمی‌داند چرا. همه رویاهای خود را به یاد نمی‌آورند، اگرچه می‌دانیم همه خواب می‌بینند.

  • چه چیزی شما را بر آن داشت تا تجربیات نزدیک به مرگ را مطالعه کنید؟

کتاب «زندگی پس از زندگی» را خواندم که اولین کتاب پرفروش در این زمینه در سال ۱۹۷۵ بود. این موضوع علاقۀ مرا به شدت تحریک کرد. فکر کردم که این موضوع نیاز است توسط کسی که بیشتر از مودی (که یک فیلسوف و پزشک است)  [کارش] پژوهش محور  است مورد بررسی قرار گیرد.

  • این رشته چند ساله است؟

حدود 10 سال. اولین سازمان علمی اختصاص داده شده به تجربه نزدیک به مرگ، که محققان پزشکی، روانشناسی و جامعه‌شناسی را گرد هم می‌آورد، در سال 1978 در دانشگاه ویرجینیا تشکیل شد. نامش، که البته رسمی [است]،  انجمن مطالعه علمی پدیده  های نزدیک به مرگ می باشد.

همچنین بخوانید  گفت‌وگو با دکتر بروس گریسون: آیا آگاهی توسط مغز ایجاد می‌شود؟

یکی دو سال بعد، مدیر سازمان از من پرسید که آیا مدیریت این سازمان آن را به عهده می‌گیرم؟ من موافقت کردم و آن را به دانشگاه کنتیکت منتقل کردم و نام آن را به انجمن بین  المللی مطالعات نزدیک به مرگ تغییر دادم. هنوز اینجاست، اما الان در دانشکده پزشکی است.

  • از آنجایی که حوزه تحقیق بسیار جدید بود، چگونه به اثبات خود پرداختید؟

من تحقیقاتی را طراحی کردم که مرا به بیمارستان‌های مختلف در منطقه هارتفورد برد، آنجا از کادر پزشکی و اداری خواستم تا با افرادی که نزدیک به مرگ فیزیکی بوده  اند یا از نظر بالینی مرده بودند، در تماس باشم. من با آنها مصاحبه کردم تا بدانم آیا آن‌ها در زمان نزدیک به مرگ چیزی را به خاطر می  آورند و اگر یادشان می  آمد، چه چیزی بود.

  • تجارب نزدیک به مرگ چقدر رایج است؟

تقریباً از هر سه نفری که به مرگ نزدیک می شوند، یک نفر تجربیات ماورایی خواهد داشت. طبق یک نظرسنجی در سال 1981، 23 میلیون آمریکایی بالغ به مرگ نزدیک شده اند، بنابراین ما در مورد چیزی صحبت می کنیم که نادر نیست.

  • از کلیت تحقیقات خود چه چیزی کشف کرده اید؟

من متوجه شدم که مهم نیست شما چگونه تقریباً بمیرید، با توجه به نوع تجربه ‌ای که هنگام نزدیک شدن به مرگ دارید – چه در یک تصادف، یک عمل یا اقدام به خودکشی- در تجربیات فرقی نمی‌کرد که مذهبی بودی یا نه. آتئیست  ها به اندازه افراد مذهبی احتمالاً تجربه نزدیک به مرگ را داشته اند، ولی فقط آن را متفاوت تفسیر کرده  اند.

عواملی مانند نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی، تحصیلات و سن نیز تأثیری بر تجربه نداشتند. همچنین به دلیل ویژگی های شخصیتی یا اینکه آیا شما در مورد این نوع تجربه می‌دانید تفاوتی نمیکند. شما نمی توانید باعث رخ دادن آن شوید.

  • چگونه یک تجربه نزدیک به مرگ زندگی فردی را تغییر می دهد؟

قوی‌ترین پادزهر ترس از مرگ، نزدیک شدن به مرگ و داشتن یکی از این تجربیات و یادآوری آن است. بنابراین، یکی از یافته‌ها این است که افرادی که تجربه نزدیک به مرگ دارند، تقریباً به طور کامل ترس از مرگ را از دست می‌دهند. افرادی که به مرگ نزدیک می‌شوند و این تجربه را ندارند عموما تغییر نمی ‌کنند. پس از داشتن یک تجربه نزدیک به مرگ، مردم بر این باورند که مرگ پایان زندگی نیست; آن‌ها به نوعی زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند. مرگ برای آنها ناپدید می ‌شود. فقط زندگی هست. آن‌ها به این موضوع بسیار آگاه هستند که زندگی چیست. مردی گفت: «بالاخره فهمیدم واقعا زنده بودن چگونه است.»

همچنین بخوانید  گفت‌وگو با دکتر جفری لانگ: «هزار تجربه نزدیک به مرگ چه چیزهایی درباره مرگ به ما می‌آموزد؟»

آنها عمیقاً از زنده بودنشان قدردانی می‌کنند. آن‌ها احساس ارزشمندی بیشتری دارند و بیشتر به دیگران اهمیت می‌دهند و می‌توانند آزادانه‌تر عشق را ابراز کنند.

اتفاق دیگری که برای آنها می‌افتد این است که گرایش آنها به مادی  گرایی کم می‌شوند و کمتر به «موفقیت» در معنای متعارف آن اهمیت می‌دهند. آنها جاه طلبی خود را برای دستیابی به معیارهای معمول برای یک زندگی موفق از دست می‌دهند. در عوض ممکن است بسیار علاقه مند به کمک به دیگران باشند. آنها ممکن است شغل خود را تغییر دهند. به عنوان مثال، یک حسابدار ممکن است پرستار شود.

  • آیا این تغییرات دوام دارند؟

بله، عموماً آنها بادوام هستند.

  • چرا برخی از مردم تمایلی به به اشتراک گذاشتن این تجربیات ندارند؟

آنها می‌ترسند که مورد کج‌فهمی قرار گیرند، مورد تمسخر قرار گیرند و به عنوان یک فرد مذهبی سطحی و عجیب و غریب تصور شوند… تصور کنید که این زیباترین، معنوی‌ترین، مقدس ترین، خصوصی  ترین و غیرقابل بیان ترین چیزی است که تا به حال برای شما اتفاق افتاده است. بنابراین حتی شروع به صحبت در مورد آن، حتی اگر مشتاق هستید این موضوع را با کسی به اشتراک بگذارید، به معنای اهانت به آن است.

  • آیا اثرات بدی هم دارد؟

[در اثر این تجربه] شما به فردی تبدیل می‌شوید که واقعاً متفاوت است. هرگز خود قبلی تان را دوباره به دست نمی  آورید. [دیگر آدم سابق نمی شوید،] آن برای شما گم شده است. این بدن فیزیکی شما نیست که مرده است، بلکه چیزی در [درون] شماست. دیگر مثل قبل نخواهید بود. دیگر نمی  توانید آن شراب را در بطری برگردانید،. بطری شکسته است…

بنابراین، این افراد احساس بیگانه بودن می‌کنند.آنها مشکل بزرگی در ارتباط با دیگران و وفق دادن خودشان با آنها دارند. آنها بسیار احساس تنهایی می‌کنند زیرا همان نیازی را به همراهی انسانی دارند که قبل از تجربه خود داشته  اند; فقط دامنۀ افرادی که می‌توانند با آن‌ها صمیمی شوند محدود است.

اتفاقی که می‌افتد این است که  نفوذ شگرفی از انرژی را [درخود] دریافت می‌کنند. به اندازه  ای که قبلا به خواب نیاز داشتند اکنون [نیاز] ندارند. برای ساعت های طولانی کار می‌کنند. آنها بسیار فعال تر از قبل شده  اند و با این انرژی رشد می ‌کنند، اما دیگران احساس می‌کنند که [در مقایسه از انرژی] تهی شده اند و این دلیل دیگری است که آنها برای یافتن شریک زندگی مشکل دارند.

  • تحقیق جدید شما چیست؟

من در حال انجام مطالعات مستمر در مورد تأثیرات ثانوی تجربیات نزدیک به مرگ هستم که عمدتاً بر روی تغییرات روانی-فیزیکی یا بیولوژیکی تمرکز دارد. گزارش های زیادی از این نوع تغییرات وجود دارد که افراد ادعا می‌کنند به پیامدهای این تجارب مرتبط است. آنها می گویند که احساس می‌کنند جریان  های انرژی در بدنشان عبور می‌کند و حس می‌کنند با لمس دیگران می‌توانند آنها را بشناسند. این‌ها ادعاهایی است که اثبات نشده است.

همچنین بخوانید  گفت‌وگو با دکتر بروس گریسون: آیا آگاهی توسط مغز ایجاد می‌شود؟

کاری که من می‌خواهم انجام دهم این است که ابتدا بفهمم این تاثیرات تا چه حد قابل اعتماد گزارش شده‌اند و تا چه حد می‌توان آنها را به طور عینی در آزمایشگاه تأیید کرد.

من همچنین به دنبال تغییرات ذهنی هستم. بسیاری از مردم احساس می‌کنند که پس از آن [تجربه]، نوعی هوشیاری و ضمیر گسترش یافته پیدا کرده اند. طبق شهادت خود، نه تنها فراروانی‌تر هستند، بلکه احساس می‌کنند اطلاعات را به روشی بسیار جامع  تر و از تمام زوایا پردازش می‌کنند.

سایر تغییرات روانی-بیولوژیکی گزارش شده شامل کاهش دمای بدن و متابولیسم و کاهش ضربان قلب به طور پایدار بوده است. گمان من این است که تجربیات نزدیک به مرگ نه تنها آگاهی و ارزش  های فرد را تغییر می دهد، بلکه آنها را در سطح فیزیولوژیکی نیز دستخوش تغییر می کند.

  • کارل فاگین(Carl Fagin)، ستاره شناس، تجربیات نزدیک به مرگ را صرفاً مرور ذهنی تجربه تولد تعبیر می‌کند. نظر شما در مورد نظریه او چیست؟

نوزاد وقتی در کانال زایمان [دهانه رحم] است یا حتی وقتی برای اولین بار بیرون می  آید نمی‌تواند چیزی را ببیند… نوزاد در کانال له و فشرده می شود. این باید به شدت ناخوشایند باشد. [در مقابل] وقتی مردم در [تجربه خود] در مورد عبور از تونل صحبت می ‌کنند، می ‌گویند این تونل گسترده است، هیچ حد و مرزی ندارد، تاریک است، زیباست، منقبض نیست. قیاسی که فاگین با تولد می‌کند سطحی و پیش پا افتاده است.

با این حال، ماهیت تجربه نزدیک به مرگ مانند تولد است. این یک تولد دوباره است. این یک استعاره از تولد است، اما بازنمایی آن نیست.

  • با همه این اطلاعات، حتی با وجود اینکه هرگز تجربه نزدیک به مرگ نداشته اید، آیا از مرگ می ترسید؟

نه. من مشتاقانه منتظر آن هستم. اما نه به این زودی.

[ترجمه: مهدی کاظمی]


منبع : روزنامه نیویورک تایمز


آدرس کوتاه: https://neardeath.org/jKenC

مرتبط پست ها

گفت‌وگو با دکتر بروس گریسون: آیا آگاهی توسط مغز ایجاد می‌شود؟
گفت‌وگوها

گفت‌وگو با دکتر بروس گریسون: آیا آگاهی توسط مغز ایجاد می‌شود؟

1403/04/15
گفت‌وگو با دکتر جفری لانگ: «هزار تجربه نزدیک به مرگ چه چیزهایی درباره مرگ به ما می‌آموزد؟»
گفت‌وگوها

گفت‌وگو با دکتر جفری لانگ: «هزار تجربه نزدیک به مرگ چه چیزهایی درباره مرگ به ما می‌آموزد؟»

1401/11/21
پست‌ بعدی
باید باز می گشتم و دربارۀ عشق یاد می گرفتم

باید باز می گشتم و دربارۀ عشق یاد می گرفتم

همچنین بخوانید

تجربۀ فیلیس آتواتر
تجربه‌های غیر ایرانی

تجربۀ فیلیس آتواتر

1399/10/29

فیلیس آتواتر هم اکنون یکی از برجسته ترین محققین در زمینه تجربه های نزدیک به مرگ است که خود چند تجربه نزدیک به مرگ داشته است و کتاب ها و تحقیقات او در این زمینه امروزه مورد توجه و استفاده عموم و محقیقن...

ادامه مطلب
جهنم و تجارب نزدیک به مرگ

تجربۀ امانوئل

1399/10/22
آیا تجربه‌های نزدیک به مرگ حقیقت دارند؟

تجربۀ قبل از تولد فرانزیسکا

1399/10/16
تجربه شبه NDE در اثر تمرکز

تجربه های خروج از بدن یا شبه NDE از ایران (قسمت دوم)

1399/11/01
علت دوگانگی ها

علت دوگانگی ها

1399/10/18
بارگذاری بیشتر
در آغوش نور

کپی مطالب با ذکر منبع جایز است

بررسی مفاهیم تجربه‌ نزدیک به مرگ، تجربه‌های معنوی، متافیزیک، مرور زندگی و مرگ موقت

  • جمله‌های برگزیده
  • پرسش‌ها و پاسخ‌ها
  • ارسال تجربه‌های شخصی
  • پیوندها

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • تجربه‌های نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های ایرانی
    • تجربه‌های غیر ایرانی
    • تجربه افراد مشهور
    • تجربه‌های کوتاه
    • تجربه‌های صوتی
    • تجربه‌های کودکان
    • تجربه‌های گروهی
    • ‌تجربه‌های منفی یا ترسناک
    • اتفاق‌های آینده
  • تجربه‌های شبه نزدیک به مرگ
    • تجربه‌های شبه NDE ایرانی
    • تجربه‌های شبه NDE غیرایرانی
  • مقاله‌ها و نقطه نظرها
  • گفت‌وگوها
  • کتاب